ارتباط میان مولفه های مدیریت دانش با نوآوری سازمان
دانش، شامل حقایق و باورها، مفاهیم و اندیشه ها، قضاوت ها و انتظارات، متدولوژی (روش شناسی) یا علم اصول و نحوه انجام فنون است (افرازه، 1386).
دانش ایدهها، فهمها و درسهای آموخته شده ما در طول زمان است. درسها و ایدههایی که باکنار هم نهادن اطلاعات دریافتی از منابع مختلف و درگذر زمان به آن دست یافتهایم (امامی و کیهانی،1386).
اضافه کردن درک و حافظه به اطلاعات، موجب توسعه طبیعی پس از اطلاعات میگردد. خلاصه سازی هر چه بیشتر (انباشت) اطلاعات اولیه به دانش منجر میشود. دانش را در این حالت می توان بینشهای حاصل از اطلاعات و داده هایی تعریف کرد که میتواند به روشهای مختلف و در شرایط گوناگون موثر و قابل تقسیم باشد. دانش به حداقل رساندن جمع آوری وخواندن اطلاعات است، نه افزایش دسترسی به اطلاعات. دانش کارآمد کمک میکند تا اطلاعات و داده های ناخواسته حذف شوند. دانش یک ادراک و فهم است که از طریق تجربه، استدلال، درک مستقیم و یادگیری حاصل میشود (نوروزیان ،1387).
2-3-مفاهیم مدیریت دانش
در راستای تعریف مدیریت دانش تاکنون تعاریف زیادی صورت گرفته است که مختصراً در ذیل به آن ها اشاره میگردد.
پرز (1999) معتقد است: مدیریت دانش عبارت است از گردآوری دانش، قابلیت های عقلانی وتجربیات افراد یک سازمان وایجاد قابلیت بازیابی برای آن ها به عنوان یک سرمایه سازمانیPerez,1999) (.
سازمانها با توسعه و تجدید ساختار دانش قبلی و کنونی با روشهای مختلف به خلق واقعیتها و مفاهیم جدید میپردازند. ایجاد دانش فرآیند مهمی است که در آن انگیزه، تلقین، تجربه و شانس، نقش مهمی ایفا میکنند(افرازه،1386).
معیار ارزیابی در مفید بودن دانش معمولا مشخص نیست. در عین حال، اگر سازمانی دانش را در کارها و فعالیتهای رایج خود مفید دانست، باید ترتیبی اتخاذ نماید که گروههای کاری بتوانند به سنجش و ارزیابی دانش بپردازند (علاقه بند، 1391).
مدیریت دانش ارتقای یک رویکرد جامع برای شناسایی، تسخیر، بازیافتن، تسهیم و ارزشیابی یک سرمایه اطلاعاتی سازمان است. این سرمایه اطلاعاتی ممکن است، داده ها، اسناد، خط مشی و رویه ها باشد. در کل مدیریت دانش فرآیندی است که طی آن سازمان به تولید ثروت از دانش و یا سرمایه فکری خود میپردازد (موحد زاده،1387).
مدیریت دانش با تبدیل سرمایه های انسانی خود به داراییهای فکری سازمان یافته، برای سازمان ایجاد ارزش می کند (بقایی نیا، 1386).
مدیریت دانش، به کارگیری سرمایه فکری برای تفوق سازمان در رقابت با سازمان های همتا، همچنین پاسخ های نوآورانه ای برای چالشهای جدید و اهرمی برای عمل و یک میانجی است (علاقه بند، 1391).
2-4-عناصر مدیریت دانش
عناصر مدیریت دانش عبارتند از:
فرد: کارگر دانشی، واحد اصلی ایجاد، ذخیره و استفاده از دانش در سازمان است.
گروه: شبکه ها (رسمی و غیر رسمی)، از نظر دانش، سرمایه مهمی هستند که معمولا غیر عینی هستند. گروهها متشکل از کارکنانی هستند دارای تجربیات مشترک که معمولا سرمایه فزایندهای از دانش را به وجود میآورند.
سازمان: کل سازمان میتواند به صورت نهادی نگریسته شود، که نتایج مجموعهای از دانش را تجسم میبخشد (محمدی، 1388).
دانلود پایان نامه ارشد :
پایان نامه بررسی ارتباط میان مولفه های مدیریت دانش با نوآوری سازمان
دانلود مقاله :
بررسی رابطه بین مدیریت دانش با خلاقیت و نوآوری سازمانی
2-5-اصول مدیت دانش
مدیریت دانش خود به خود در سازمان ها شکل نمیگیرد و زمینه و مهارت های خاصی را میطلبد بعضی از سازمان ها ممکن است وظیفه اجرای مدیریت دانش را به کارکنان یا مدیران خود تفویض کنند. البته این تعامل و به کارگیری نیروها در این امر می تواند اثر بخشی را بالا ببرد. درزیر به مواردی از اصول مدیریت دانش اشاره میشود:
سرمایه گذاری: دانش یک دارایی محسوب میشود که برای اثربخشی آن باید در بخشهای دیگر آن نیز سرمایه گذاری کرد. به عنوان مثال سرمایه گذاری در بحث آموزش کارکنان.
رابظه میان انسان و تکنولوژی: اطلاعات و داده ها ازطریق انسانها به رایانه داده شده و رایانه سریعا آن را پردازش می کند. حال این دادهها در ذهن انسان است که به رایانه انتقال داده میشود. از آنجا که دانش مبتنی بردادهها و اطلاعات است این دو در ارتباط با هم میتوانند موثر باشند.
مدیران دانشی: مدیران با ارزش گذاشتن بر دانش افراد میتوانند دانش نهفته را جذب کنند.
دستیابی به دانش: دانش را باید به کار گرفت و در فرآیندهای سازمانی وارد کرد، به گونهای که منجر به بهبود عملکرد سازمانی شود.
چهار عامل ذکر شده در بالا جزء مهمترین اصول در مدیریت دانش به حساب میآیند، حال آنکه عوامل دیگری از قبیل آموزش، مدیریت کنترل زمان بر بودن، ثمر بخش بودن، نگاه فرآیندی داشتن به مدیریت دانش نه نگاه ابزاری به آن، نیز اهمیت دارند. با توجه به همه این موارد می توان گفت که مدیریت دانش به تعهد دراز مدت از جانب مدیران ارشد، کارکنان متعهد و آموزش دیده و در نهایت به استفاده مناسب از فن آوری اطلاعات نیازدارد (فاتحی، 1390).
2-6-دلایل اهمیت به کارگیری مدیریت دانش
از مهمترین عللی که موجب شده تا سازمان ها به موضوع مدیریت دانش تمایل نشان دهند آن است که مدیریت دانش:
موجب افزایش بهرهوری و سود دهی میشود.
همکاری را تقویت مینماید.
موجب بروز و رشد خلاقیت می شود.
موجب تشویق و نوآوری می شود.
به برقراری و تسریع جریان انتقال دانش از تولید کننده به دریافت کننده کمک میکند.
موجب تسهیل اشتراک اطلاعات بین کارکنان می شود.
از دوباره کاری میکاهد.
توان سازمان را برای مقابله با پدیده تورم اطلاعات افزایش میدهد.
دانش کارکنان را پیش از ترک احتمالی سازمان گردآوری و ذخیره مینماید.
کیفیت ارائه خدمات به مشتری را بهبود می بخشد.
و از طریق افزایش سطح آگاهی سازمان نسبت به راهکارها، محصولات و عملکرد سازمانهای رقیب به سازمان کمک می کند تا از گردونه رقابت خارج نشود.
برچسب: ،